جدول جو
جدول جو

معنی زبان نگاه - جستجوی لغت در جدول جو

زبان نگاه
(زَ نِ نِ)
سخن نگاه. فهمانیدن مطلبی بوسیلۀ نگاه. دلالت نگاه برمعنایی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زبان گاو
تصویر زبان گاو
نوعی از پیکان تیر بوده، شبیه زبان گاو، برای مثال در آن بیشه که بود از تیر و شمشیر / زبان گاو برده زهرۀ شیر (نظامی۲ - ۲۵۴) گاوزبان
فرهنگ فارسی عمید
(زَ)
سیاه زبان. رجوع به ’زبان’ و ’زاغ زبان’ شود
لغت نامه دهخدا
(زَ نِ لِ / لُ)
حلقه ای از لگام که در زیر زنخ ستور واقع میشود. (فرهنگ شعوری)
لغت نامه دهخدا
(زَ نِ)
نام نوعی از پیکان تیر شکاری باشد. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). نوعی از پیکان تیر است که بزبان گاو شباهت دارد. (آنندراج). نوعی از تیر بوده شبیه به زبان گاو. (فرهنگ نظام) :
در آن بیشه که بود از تیر و شمشیر
زبان گاو برده زهرۀ شیر.
نظامی.
، نام گیاهی است که گاوزبانش گویند. (برهان قاطع). نام گیاهی است که گاوزبان خوانند و عرق آنرا گیرند و خورند. (آنندراج). نام گیاهی است دوایی که بیشتر گاوزبان نامیده میشود. (فرهنگ نظام). گیاهی که گاوزبان نیز گویند. (ناظم الاطباء). رجوع به گاوزبان و زبان شود
لغت نامه دهخدا
(کَ دَ)
خاموشی گزیدن. زبان بستن. زبان درکشیدن. زبان در کام دزدیدن: بندگان را زبان نگاه باید داشت با خداوندان که محال است روباهان را با شیران چخیدن. (تاریخ بیهقی)
لغت نامه دهخدا
روز دهم فروردین. گویند اگر درین روز باران ببارد آبانگاه مردان است و مردان باب در آیند و اگر نبارد آبانگاه زنان باشد و ایشان باب در آیند و این عمل را بر خود مبارک دانند
فرهنگ لغت هوشیار